وقتی که تک و تنها میموندم من امیدِ دلِ زار و شکستهام بود همیشه به خدا توی هر سختی دستهای یک نفر توی دستم بود به خدا کار دست اباالفضله دست دادار دست اباالفضله بی گناهم نمیمیروم پا چوب بالایِ دار دست اباالفضله گرهِ داغِت رو باز میکنه یکه زندگیت رو ساقی صد تا میکنه ما اباالفضل رو شنبهها همگی میبینیم امالبنین به زندگیت نگاه میکنه برو به عرشِ اعلا جلوه بده به من ای مردِ والا جلوه بده وقتی دارم از شما میخونم آرزوم اینه مولا جلوه بده مردِ غیور جلوهی نور تو پیش برادرت نکردی از حدت عبور ذکر صاحب الزمان روز ظهور قرارِ ابالفضل وقارِ اباالفضل چه خوب جنگ رو میکنه اداره اباالفضل تو صفین معلوم شده عیار اباالفضل علی کف میزد به افتخار اباالفضل