من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد

من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد

[ ابوذر بیوکافی ]
من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یا علی گفتم، علی از جا بلندم کرد

سَر و سِرّ مرا با او کسی جز او نمی‌داند
علی نادیده می‌بیند علی ننوشته می‌خواند

چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را

کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی
گره زد دست خود را در دست خدا وقتی

برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست
شهادت می‌دهم جز او امیرالمومنینی نیست

وصیت می‌کنم هر کس که من مولای او هستم
بداند این علی هارون و من موسای او هستم

علی غایب، علی حاضر، هو الاول‌، هو الاخر
علی پنهان، علی پیدا، هو الباطن‌، هو الظاهر

نظرات