منم کفیلة السّجاد همان که داده کاخ ظلم را بر باد منم که هجده لاله به پیش چشم من به خاک و خون افتاد منم که فتح خون کردم منم که مادرم مرا دلاور زاد منم که هیبت اللهم همان که بر سر یزید زد فریاد من اشجعة النّاسم، من دشمن خنّاسم ارث از پدر دارم من خواهر عبّاسم من چشمهی توحیدم، سرچشمهی خورشیدم با تیغ بیان خود، با یزید جنگیدم (منم زینب مرحبا حسین...) منم دخت ولی الله2 بر آسمان عفّت و حیا چون ماه پیام آور خونم من منم که بر یزیدیان گرفتم راه اگرچه داغ دیدم من ولی ز ناله ام کسی نشد آگاه عقیلة العرب هستم علی کوفه منم زینب ثارالله کعبة الرزایایم، صدیقهی صغرایم2 پهلوان هر رزمم، هم ردیف بابایم با کلام برّانم، من فاتح میدانم بی باکم و میجنگم، نائب حسن جانم (منم زینب مرحبا حسین...)