من از این شراب تو بیتاب و خراب تو در پای علم تو میخوابم تو دامن لطف بیحساب تو آقا جان شبِ لیلایی، شبِ شیدایی دل رسوایی، دل سودایی تب لیلایی، دل مولایی دل زهرایی شکر خدا که در این عالم بر همهی مخلوق مولایی من از این شراب تو بیتاب و خراب تو در پای علم تو میخوابم تو دامن لطف بیحساب تو آقا جان دل خونه تو گوشهی مِیخونه دلی که رخ ماهو میبینه تو پیمونه برا تو که دنیامی، بهونهی شعرامی همه ی تمنامی، تو دوای دردامی شب مهتابی، شب بیخوابی من و بی تابی، چه مِیِ نابی هر چه در این عالم از اول بوده غلاماند و تو اربابی من از این شراب تو بیتاب و خراب تو در پای علم تو میخوابم تو دامن لطف بیحساب تو آقا جان آقایی، تو قمر دلهایی تو سپر مولایی، تو پسر زهرایی دلاور یکتایی، بشر بیهمتایی کبوتر دلهایی، برادر دریایی خوشی فردا، نظرت رویا نفست یکتا، علمت برپا حرمت دلها، کَرَمت دریا آنکه به چشم دل من اعجاز خدا دارد تویی آقا من از این شراب تو بیتاب و خراب تو در پای علم تو میخوابم تو دامن لطف بیحساب تو آقا جان شبِ لیلایی، شبِ شیدایی دل رسوایی، دل سودایی تب لیلایی، دل مولایی دل زهرایی شکر خدا که در این عالم بر همهی مخلوق مولایی اباالفضل اباالفضل... ای که در دو عالم یکتایی گرهگشای دلهایی تو برق شمشیر مولایی تو عشق زهرایی ای طنین شور و شیدایی خدای حُسن و زیبایی به روز محشر هم سقایی تو دلبر مایی اباالفضل اباالفضل... روز اول که به استاد سپردند مرا دیگرا را خِرَد آموخت مرا مجنون کرد حسین حسین...