
عصر روز دهم کربلا قیامته گوشه گوشه ی مقتل پر از مصیبته من و گریه و ناحیه و عبارتِ الذی سمحت نفسه بمهجه آرومت نذاشتن، تو مقتل یه لحظه شمشیر جای شمشیر نیزه پشت نیزه وا حمزتا، وا جعفرا تشنه تو رو کشتن چرا هذا حسین بالعرا تشنه تو رو کشتن چرا یا مظلوم اباعبدالله *** زنده بودی و غارت شدن مخدرات زنده بودی و آتیش زدن به خیمه هات زنده بودی و اسبا رد شدن از تنت السلام علی الاعضاء مقطعات گفتن به عیالت، حرفای زننده می سوزن تو خیمه، زنها زنده زنده همه منتظرن مادرش برسه ... کاش صدای برادر به خواهرش برسه ... مونده روی زمین پیکر تو رها ... السلام علی من دفن اهل القری ... خواهرت اگه نیست رفته شام بلا ... سید الشهدا سید الشهدا یا مقطع الاعضا ... همونی که ازم پدرم رو گرفت ... با یه عده حرومی دور حرم رو گرفت ... تو نبودی به زور معجرم رو گرفت ... اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت .... نفسم اگه باز به گلو برسه ... کاری می کنم صدامم به عمو برسه ... که بیاد به حساب عدو برسه ... آتیش دامنم نزدیکه به مو برسه ... سید الشهدا سید الشهدا یا مقطع الاعضا ...