عباس ابوفاضل

عباس ابوفاضل

[ حاج موسی رضایی ]
عباس ابو‌فاضل 

من ماه آل هاشمم، عرش خدا را قائمم
آل علی را خادمم، بر مُلک دل‌ها حاکمم

دل و دل‌داده ، مستیِ  باده
آن شیر دریا دل منم من 
روح سجاده ، سرو آزاده
یعنی  ابو‌فاضل منم  من 

برادر حسین و زینب الله اکبر
باب الحوائج دو عالم الله اکبر

من کاشف الکرب الحسین
ام‌البنین را گوهرم
استاد رزم اکبرم 
در زور و بازو حیدرم

ساقی و ساغر میر آب آور 
بنگر به قد و قامت من 
تیغ من بُران رجزم طوفان 
لرزان عدو از هیبت من 

منم خدا یه غیرت وفا الله اکبر
دلاور رشید کربلا الله اکبر 

 تو می‌رود دامن کشان
 من زهرِ تنهایی چشان  
دیگر مپرس از من نشان 
کز دل، نشانم میرود

حرمت قلبِ حرمُ زینب  
دلم شده  یه خواه پر از درد 
میشه این خیمه بعد تو، غارت 
برادرم به خیمه‌ برگرد  

علم بزن امید خیمه الله اکبر 
دلاور رشید کربلا الله اکبر 

ادرک اخا روی لبم افتاده‌ام  در  علقمه 
آقا بیا که قبل تو اینجا رسیده فاطمه 

هر دو دستِ من شد جدا از ته 
اِنّی اُحامی بر لب من 
دشمن نامرد زد با کینه
 به راس من عمود آهن 

علقمه غرق به خون شده بیا الله اکبر
وانکشف قمر شده بیا الله اکبر 

ای که در باغ ولا منصب سقّا داری
ماه طاهایی و در دیده ما جا داری
خوبی بخشش و ایثار برازنده توست
آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری

ابالفضل 

علمدار ، سپهدار، جهانگیر ، جهاندار 

ابالفضل

نظرات