شَهِ باوفا اباالفضل معدن سَخا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل نورِ هَل اَتی اباالفضل هرچه داریم همه از کَرَمِ عباس است خلقت جنّت حق، لطفِ کمِ عباس است نه فقط خَلق زمین عَبد و غلامش باشند به خدا خیل ملائك حَشَم عباس است نور بر شمس و قمر ماه بنیهاشم داد عرش یك ذره ز خاك قدم عباس است در صف حشر علمدارِ شفاعت زهراست علمِ فاطمه دست قلم عباس است نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو عشق دیریست كه در پیچ و خمِ عباس است ای كه حاجت ز حسین میطلبی دقت كن پرچم شاه به سوی حرم عباس است كاشفَ الكَرب كه غم از دل عالم ببرد لب خشكیدهی شش ماهه غمِ عباس است