ساجد سیمای ابوفاضلم

ساجد سیمای ابوفاضلم

[ وحید شکری ]
ساجد سیمای ابوفاضلم        ابالفضل
بنده‌ی شیدای ابوفاضلم       ابالفضل

فخر کنم بر همه‌ی‌عالمین      ابالفضل
نوکر شیدای ابوفاضل           ابالفضل

صفین را به هم، زد با سن کم
نقاب زد به چهره میدان با هیبتی

افسر بر زمین، هفت سر بر زمین
نسل ابوشعثا را زد با ضربتی  

شیر حیدر بی باک و با جگر باشد
پسر این باشد تا علی پدر باشد
لقبش سقا لایق قمر باشد
(ابوفاضل یا ابالفضل)۸

صید دو آبروی ابوفاضلم   ابالفضل
بسته به گیسوی  ابوفاضلم  ابالفضل    

از همه شیران جهان سر تر است  ابالفصل
چون که سگ کوی ابوفاضلم  ابالفضل

شیر حیدرِ الحق محشرِ
یکی از القاب آقا صدع القنتر

شیر نوجوان جنگ نهروان
یه ارتشُ یه ساعتِ از هم میدره

مست مستم کرده مروّت عبّاس
معرکه گردانی و هیبت عبّاس

جان به میدان‌داری و غیرت عبّاس
(ابوفاضل یا ابالفضل)

نظرات