ز فضای آسمان بوی شهیدان آید

ز فضای آسمان بوی شهیدان آید

[ حسین فخری ]
(ز فضای آسمان بوی شهیدان آید)۴
(واویلا در کربلا)۴

...
(ای شهیدی که مسخَّر همه دل‌ها کردی)۲
تو چه کردی که به قلب همه کس جا کردی؟

(اهل عالم همه پروانه‌ی شمعِ رخ تو)۲
جمله حیران که به معشوق چو سودا کردی؟

(خود نه تنها شده‌ای فانیِ سلاح ز عشق)۲
آل طاها همه را بادیه پیما کردی

موکب از تا که به سر منزل مقصود رسید
همرهان را همه آگه ز معمّا کردی

به سر کوی وفا تا که شدی جایگزین
دفتر عشق ز آزادگی امضا کردی

بر سر خوان بلا گشتی ای شه مهمان
وعده‌ی حق همه را یکسره ایفا کردی

با جوانان شدی آماده‌‌ی عهدِ ازل
اندر آن صحنه اگر محشر کبری کردی

(ماسوا جمله به حیرت همه سویت نگرند)۲
تا ببینند چه برنامه تو اجرا کردی

اوّل از تاب وفادار تو گشتند شهید
بزم جان بازیشان را تو تماشا کردی

(حیرتم پادشها با چه دلی در یک روز)۲
هیجده تن ز جوانان خود اهدا کردی

(کاخ بیدادگری شد ز قیامَت ویران)۲
دین حق را به جهان ساده تو احیا کردی

ز اسیری عیال تو یزید دون را
خوب منفور جهان کردی و رسوا کردی

(خاک کوی تو شده قبله‌ی عشّاق جهان)۲
کربلا را تو به آن جنّت اعلی کردی

ز غم تازه جوانان خود ای شاه شهید
بیژنی را به جهان بلبل شیدا کردی
...
(چه شب‌ها را به بالینت پسرجان تا سحر کردم)۲
(به صد امید اندر دل به آیینه نظر کردم)۲

(به گلزار حیاتم چون تو سروی را همی دیدم)۲
سرودم نغمه‌ی شادی و غم از سر به در کردم

(چو مرغی، آشیانَم سوخته نومید و سرگردان)۲
(دو دستم در بغل، در این بیابان ناله سر کردم)۲

(فلک زد پشت پایی بر بساطَم در به در گشتم)۲
(بیا شب‌های ما در گیر که بی تو چون سحر کردم)۲

(به یاد غنچه‌ی پژمرده‌ام، هر جا گلی دیدم)۲
(به جای اشک از دیده، روان خونِ بصر کردم)۲

...
(نونهال من بیا، (تا همچون گل بویت کنم)۲)۲
طفلکم اصغر بیا (تا همچو گل بویت کنم)۲
(این دم آخر نظر بر روی گیسویت کنم)۲

همچو نور از دیده ام ای نور چشمانم مرو
تا ز مژگان شانه‌ای (بر سنبل مویَت کنم)۲

سوی قربانگه روانی ای ذبیح من بیا
سرمه‌ای از دود دل (بر چشم جادویت کنم)۲

پیش رویم یک زمان، بِخَرام ای سرو روان
تا تسلّی دلم نگه بر قد دلجویت کنم

کعبه‌ام روی تو بود و قبله‌ام ابروی تو
باشی یک دم سجده (بر محراب ابرویت کنم)۲

ای دریغا شمر نگذارد یک دمی در قتلگه
از دل خونین فغان، (اندر سر کویَت کنم)۲

(رأس تو در روبه رو باشد چهل منزل دریغ)۲
خصم نگذارد دمی (تا یک نظر رویت کنم)۲

(نونهال من بیا، طفلکم اصغر بیا تا همچو گل بویت کنم)۲
این دم آخر نظر بر روی گیسویَت کنم

...
حسین ای گمشده ام، ای رودَم ای رود
شهید کرب و بلا ای رودم، ای رود

شیعه بزن بر سینه و سر
خون ببار از دیده‌ی تر

حسین ای گمشده ام، ای رودَم ای رود
نهال خَم شدهم،ای رودم ای رود

شیعه بزن بر سینه و سر
خون ببار از دیده‌ی تر

به کهنه جامه‌ای کردی قناعت
شیعه بزن بر سینه و سر، خون ببار از دیده‌ی تر

چرا آن پیراهن در بر نداری؟
شیعه بزن بر سینه و سر، خون ببار از دیده‌ی تر

نظرات

عالی