نمیدانستم این هرگز سرت بر نیزه ها باید)۲ ز دیدارت غم دیگر به غمهای من افزاید (به هرجا میروی از پی دلم چون سایه می آید)۲ که لب بگشایی و با ما بگویی یک سخن شاید به بوی نافهای که آخر صبا زان طُره بگشاید حسین (چه دشوار است پیمودن)۲ به هجران تو منزلها به یادت آنچنان گریَم، که ماند ناقه در گلها ز خون دل کنم رنگین، به راه عشق محملها ز داغت، ای گل عطشان (شرار افتاده در دلها)۲ الّا یا ایّها السّاقی اَدِر کأساً و ناوِلها (که عشق اوّل نمود آسان، ولی افتاده مشکلها)۲ حسین (برادر بی تو در چشمم چو زندان است این عالم)۲ در این کوتاه فرصت ها (بگویم از کدامین غم؟)۲ نشد در قتلگه بر پا نمایم خیمهی ماتم به ضرب تازیانه جمع ما پاشیده شد از هم مرا در منزل جانان چه جای امن چون هر دم جرس فریاد میدارد (که بر بندید محمِلها)۲ حسین (نمیدانستم این هرگز سرت بر نیزه ها باید)۲ ز دیدارت غم دیگر به غمهای من افزاید (به هرجا میروی از پی دلم چون سایه می آید)۲ که لب بگشایی و با ما بگویی یک سخن شاید به بوی نافهای که آخر صبا زان طُره بگشاید
بی نظیره این صدا