
جانِ تمامِ عالم بر لب رسیده آن دَم که پای گودال زینب رسیده ای لالهی پرپر مظلومهخواهر گفتا چرا نشانی از پیرُهن نیست گفت این به خون تپیده حسینِ من نیست گفت ای گلو بُریده بنگر که ماهت حالا شده مُهَیّا بهر اسارت ای لالهی پرپر مظلومهخواهر اَرض و سَما به حالش نوحهکنان شد دخت علی اسیر نامحرمان شد آتش گرفته اینجا قلب مقاتل زینب زده سرش را بر چوب محمل ای لعنتِ خدا بر آل امیه در ازدحام و غوغا گم شد رقیه از بار این مصیبت قدش خمیده در کوچهها و بازار چهها که دیده ای لالهی پرپر مظلومهخواهر با یک دلِ حزین و یک جسمِ بیحس با دستِ بسته میرفت مجلس به مجلس تشت طلا به پیشِ چشمِ رباب است ناموس مرتضی در بزم شراب است واویلتا واویلا آه و واویلا...