
السَّلام ای بدن بیسر گرما دیده السَّلام ای سرِ مجروحِ کلیسا دیده با چه وضعی تَه گودال کشاندند تو را ما شنیدیم ولی زینبکبری دیده ای به قربانِ نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینتِ دوش نبی بودی و بیوجدانها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده واویلا، واویلا... **** ای که شد مهریهی مادرِ تو آبِ فرات تَرَک روی لبت را لبِ دریا دیده خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم تَه گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیروهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همهی دلخوشیاش بابا بود عوض دیدنِ بابا، سرِ بابا دیده واویلا، واویلا...