توی بحرت منو هم ماهی کن

توی بحرت منو هم ماهی کن

[ مصطفی میرزایی ]
(توی بحرت منو هم ماهی کن
شب جمعه کربلا راهی کن

مونده تو گوشم، نصیحت بابام
با حسین باش، پادشاهی کن)۲

عمریه با لطفت حیدری‌ام
می‌گم با لهجه آذری‌ام

نوکری‌ام، می‌دونم که تو حرم می‌بری‌ام
شامل عنایت مادری‌ام

نوکری‌ام، مست باده‌ی خم کوثری‌ام
آخرش با این بدی می‌خری‌ام

ربنا آتنا کربلا...

کرَمی قد پر کاهی کن
با گدات، هر چه که می‌خواهی کن

به تمومه رفیقام گفتم که
با حسین باش، پادشاهی کن

من همون نوکر سابقتم
می‌دونم آقا نالایقتم
اما دنیا می‌دونه عاشقتم

عاشقتم، خلاصه بخوام بگم نوکرتم
من کبوتر بدون پرتم

عاشقتم، زار روضه‌ی غم مادرتم
نوکر رقیه جان دخترتم

مستمندم  و تو خیر خواهی کن
توی قبرم منو همراهی کن

تا بمیرم به همه می‌گم آقا
با حسین باش، پادشاهی کن

اربابم تو کس و کار منی
آبرو و اعتبار منی
تو تنهاییا تو یار منی

یار منی، بی‌بهام و تو خریدار منی
آرزوی چشمای زار منی

یار منی، یه بارم نگفتی سربار منی
گفتی نوکر علمدار منی

نظرات