
تو نور آمدی و شب زِ خواب خوش پا شد تو چشمه آمدی امّا مدينه دريا شد گل از گل همهی خانوادهات بشكفت شكوفههای نگاه تو تا شكوفا شد دوباره دور و بر كوچهی بنیهاشم صدای حاجت مُشتی فرشته پيدا شد زِ بس ستاره برای زيارت آمده بود شب تولّد تو مثل روز زيبا شد تو طعم نوبر فرزند را چشانيدی به يُمن آمدن تو حسين بابا شد همين كه در بغل مادر آمدی گفتند بهشت زينت آغوش و دوش ليلا شد تو از قبيلهی ليلايی و دل ليلا به عشق روی تو مجنونِ دشت و صحرا شد کجاست مجمر و اسپند تا بسوزانیم كه چشمهای حسد محو در تماشا شد هزار مرتبه اللهاكبر از قدّی كه آرزوی بلندای سرو و طوبا شد هزار مرتبه اللهاكبر از چشمی كه مست از آن همه انگورهای دنيا شد هزار مرتبه اللهاكبر از مويی كه لطف مختصرش رفت و شام يلدا شد هزار مرتبه الله اكبر از آن دَم كه معتكف به شفاخانهاش مسيحا شد هزار مرتبه اللهاكبرت گويم كه با صدای تو داوود مست و شيدا شد تمام خِلقت و خُلقت شبيه پيغمبر تمام ناز و نياز تو مثل زهرا شد علیِ اولِ نسل علی، علی يارت كه هيبت تو تماماً شبیه مولا شد تویی تو یوسف یعقوب شهر پیغمبر منم همان که به یک غمزهات زلیخا شد برای آنکه نگاهش کنی تماشا کن که طفل بیادبِ دل چقدر آقا شد به عشق آن که اذان تو بشنود بنگر چقدر مأذنه دلتنگ صبح فردا شد پس از تو رفت دگر خير از سر عالم پس از تو خاک به فرق تمام دنيا شد رشيد بودی و بعد از شكستنت بابا شكست بس كه كنار تو از كمر تا شد **** خیز از جا آبرویم را بخر عمّه را از بین نامحرم ببَر