بعیده خاک تنتو خوب بپوشونه

بعیده خاک تنتو خوب بپوشونه

[ حسن عطایی ]
بعیده خاک تنتو خوب بپوشونه
دل منم مثل مو‌هات پریشونه، آی دلم خونه

دم غروب سر پیراهنت جنگه، آی دلم تنگه
سرت چرا زخمی نیزه و سنگه، آی دلم تنگه

آه دم حسین من مجروحه، قلب مادرم پر از اندوهه
کاش تنت رو برنگردونن 
که پشت به خورشید شدن مکروهه

نه وقت می‌دن که دست و پا بزنی
نه دوست دارن که من و صدا بزنی

یاد تو می‌ندازه من و بوی این تربت، آه از این غربت
با سر تو نیمه شب می‌کنم صحبت، آه از این غربت

غروب قتلگاه چقدر می‌ده آزارم، کو علمدارم؟
بعد تو من بیشتر از همه غم دارم، کو علمدارم؟

از همه سراغتو می‌گیرم 
دست و پا نزن که بی تقصیرم
صد دفعه برای من تب کردی 
صد دفعه برای تو می‌میرم

نه دل دارم که از تو دل بکنم
نه صبر دارم که خودمو نزنم

نه وقت می‌دن که دست و پا بزنی
نه دوست دارن که من و صدا بزنی

نظرات