بالای تخت یوسف کنعان نوشته است

بالای تخت یوسف کنعان نوشته است

[ عباس طهماسب پور ]
بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود

چه غوغا شد دلم واشد گل نرگس شکوفا شد...

بازم واجب شکرانه
آخه نیمۀ شعبانه
اومد اون‌که برای همه سلطانه
(بزن ناز قدم‌هاش کف جانانه) ۲

چه غوغا شد دلم واشد گل نرگس شکوفا شد...

مطرب بنواز عمر غم کاسته شد
موج شعف از هلهله برخواسته شد
نوروز شد و نیمۀ شعبان آمد
(گل بود و به سبزه نیز آراسته شد) ۲

چه غوغا شد دلم واشد گل نرگس شکوفا شد...

چه مولودی چه موعودی تا حالا پس کجا بودی
نگات تفسیر قرآنه چشمات سورۀ رحمانه
تو گوشم صدای پیک بهارانه
(بزن ناز قدم‌هاش کف جانانه) ۲

چه غوغا شد دلم واشد گل نرگس شکوفا شد...

(نوروز بساط سبزه‌زارش پیداست
حال خوشی از لیل و نهارش پیداست) ۲
با مولد صاحب الزمان شد آغاز
(سالی که نکوست از بهارش پیداست) ۲

چه غوغا شد دلم واشد گل نرگس شکوفا شد...

هدف داره شرف داره بوی شاه نجف داره
روایتگر ادیانه هدایتگر انسانه
نجات بخش همه عالم امکانه
(بزن ناز قدم‌هاش کف جانانه) ۲

چه غوغا شد دلم واشد گل نرگس شکوفا شد...

(ای جان جهان، جهان جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان ادرکنی) ۲
احیاگر صد دم مسیحا الغوث
(یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی) ۲

نظرات