کاش این بغض گلو یه امون بده

کاش این بغض گلو یه امون بده

[ مهدی رسولی ]
کاش این بغض گلو یه امون بده
یا گریه بهم راهو نشون بده
افطار و سحرم شد غصه و غم
(ذره ذره دارم دق می‌کنم) ۲

برادر، وقتی تو محاصره‌ای
(دیگه چه افطاری و سحری؟) ۲

عُذرا عُذرا یا رمضان
الشعب بغزه جوعان...

هم بارون آتیش رو سرشون
هم زیر آواره پیکرشون

غزه تنها مونده غرقۀ خون
عادت کردیم انگاری همه‌مون

عاشورا شد ما موندیم یه کنار
تماشاچی شدیم آخر کار

نظرات