نه بیتفاوت، نه میتواند نه مینِشیند، نه خواب دارد خروش دارد، همیشه دریا همیشه طوفان، شتاب دارد کجا تواند، به بیخیالی نشستن و هِی، نظاره کردن؟ درست وقتی، که بِینِ دشمن علی به دستش، طناب دارد چرا نَجُنبَد، رَگی به غیرت چرا نگیرد، عَلَم به قامَت زبان گرفته، دوباره اَصغر از آن فَغان که، رباب دارد به خِیمه دَر تَب، نِشَسته زینب مدافعانِ، حَرَم کجایند هَلا! بیایَد، هَر آنکسی که به سَر خیالِ، ثَواب دارد کجاست قاسم؟ کجاست اَکبر؟ چه باک اگر روی نِی رَوَد سَر سَری نمانَد، اگر به پِیکَر (چه غَم که زینب، حجاب دارد) ۲ اگر حُجوم و، اگر شَبیهخون چه فاطمیّون، چه زِینبیّون به دادنِ سَر، غلامِ قَنبر اجازه از بوتراب دارد اَلَست خوانده، بیا بَلی شو بیا و جان بَر، کَفِ علی شو قَدَح به دست و، سَیَنجَلی شو بیا که ساقی، شراب دارد به سَرتراشی، قَلَندَری؟ نه به هر محیطی، شناوری؟ نه وفا و عَهدِ، نِکو بیاور که حُر شدن هم، حساب دارد یَمن پریشان و خسته بَحرِین از اتّفاقاتِ بِینِ نَحرِین مَباد قافل، بمانم این بِین اگر تُفَنگم، خِشاب دارد گهی به وَالعادیاتِ ضَبحا گهی به فَالموریاتِ قَدحا سپاهِ فیل است و کِی حَراسم (که دشمن از ما، عذاب دارد) ۲ (حَرَم دَر امنیّت است اگر من نترسم از سَر، نترسم از تَن) ۲ که عاقبت در، شبی مُعَیّن (سوالِ ماهم، جواب دارد) ۲ همین زمان را، پیَمبَری کو؟ هم اَشبَهُالنّاسِ دیگری کو؟ صدای اللهُاَکبری کو؟ رسیده امّا، نقاب دارد حَرای پیغمبرانه باید کنار اُمُّالقُریٰ بخواند که بِعثَتِ آخرُالزّمان هم (نَظَر به اُمُّلکتاب دارد) ۲ یااَباعَبدِلله...