من هر باری که کج رفتم
727
70
- ذاکر: حسین ستوده
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت ام البنین (س)
- مناسبت: وفات حضرت ام البنین(س)
- سال: 1402
من هر باری که کج رفتم
گره افتاده تو کارم
به دنیا اعتماد کردم
زمین خوردم، قبول دارم
یه وقتایی دلم از زندگی سیر میشه
آدم تنها که میشه، خیلی زود پیر میشه
دیگه حتی هوا داره نفسگیر میشه
به دادم میرسی یا نه، داره دیر میشه
کار دنیا بازیه، من بد آوردم، ببین
بیپناهم، بیپناه، الدخیل امالبنین
خسته از راه اومدم، من کمک میخوام همین
ای امید آخرم، الدخیل امالبنین
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده
ببین من زمین خوردم
آخه دیگه چطوری بگم ننه، من کم آوردم
من کم آوردم
ننه امالبنین به چادرت گرفتارم
دارم از غصه میمیرم و به رو خودم نمیارم
این همه صدات زدم مادر
یه دفعه پسر صدام کن، خب
کُشتم امشب خودمو دیگه
لااقل یه بار نگام کن، خب
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده
ببین من زمین خوردم
آخه دیگه چطوری بگم ننه، من کم آوردم
من کم آوردم
بباره بارون اگه زیر چتر تو نیام
کجا رو دارم مگه؟!
سخته آدم غمشو به مَحرَمِش هم نگه
تو وجودت واسه من شبیهِ خون تو رگه
ای عزیز کربلایی، سائل اومده گدایی
الامان، الامان، الامان
روتو برگردون از من، تسلیم تو میشم اصلاً
الامان، الامان، الامان
حس کردنِ تو زندگیه
این دیگه عین عاشقیه
هرچی دروغ هم گفته باشم
اشکام که دیگه واقعیه
حالا که گرمِ صحبتم
اشکام میاد رو صورتم
راحت بگم، دلتنگِ بابالقبلهاتم
صلی الله علیک یا اباعبدالله ...
گره افتاده تو کارم
به دنیا اعتماد کردم
زمین خوردم، قبول دارم
یه وقتایی دلم از زندگی سیر میشه
آدم تنها که میشه، خیلی زود پیر میشه
دیگه حتی هوا داره نفسگیر میشه
به دادم میرسی یا نه، داره دیر میشه
کار دنیا بازیه، من بد آوردم، ببین
بیپناهم، بیپناه، الدخیل امالبنین
خسته از راه اومدم، من کمک میخوام همین
ای امید آخرم، الدخیل امالبنین
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده
ببین من زمین خوردم
آخه دیگه چطوری بگم ننه، من کم آوردم
من کم آوردم
ننه امالبنین به چادرت گرفتارم
دارم از غصه میمیرم و به رو خودم نمیارم
این همه صدات زدم مادر
یه دفعه پسر صدام کن، خب
کُشتم امشب خودمو دیگه
لااقل یه بار نگام کن، خب
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده
ببین من زمین خوردم
آخه دیگه چطوری بگم ننه، من کم آوردم
من کم آوردم
بباره بارون اگه زیر چتر تو نیام
کجا رو دارم مگه؟!
سخته آدم غمشو به مَحرَمِش هم نگه
تو وجودت واسه من شبیهِ خون تو رگه
ای عزیز کربلایی، سائل اومده گدایی
الامان، الامان، الامان
روتو برگردون از من، تسلیم تو میشم اصلاً
الامان، الامان، الامان
حس کردنِ تو زندگیه
این دیگه عین عاشقیه
هرچی دروغ هم گفته باشم
اشکام که دیگه واقعیه
حالا که گرمِ صحبتم
اشکام میاد رو صورتم
راحت بگم، دلتنگِ بابالقبلهاتم
صلی الله علیک یا اباعبدالله ...
نظرات
نظری وجود ندارد !