من هر لحظه یاد تو میفتم امام رضا مردم گفتن از پناه، من گفتم امام رضا آغوشم بگیر یه کم، آشفته م امام رضا اسمت رو میزنم فریاد، قربون پنجره فولاد تو میرسی دم مرگم، من رو نمیبری از یاد ملجأ امن دلای آواره، از امام رضا بخواه، نه نمیاره هرکی تو صحنش یه گوشه بیماره، دست خالی برگرده، مگه میذاره؟ السلطان علی موسی الرضا عشقت تو وجود من زد ریشه امام رضا هرکی جایی راحته، من پیش امام رضا جز تو محرم دلم کی میشه امام رضا؟ اسمت رو میزنم فریاد، قربون پنجره فولاد تو میرسی دم مرگم، من رو نمیبری از یاد ای پناه من، امید راه من، تکیه دادم به ضریح، تکیه گاه من! اینجا به گفتن اصلا نیازی نیست، حالمُ میفهمی تو از اون نگاه من السلطان علی موسی الرضا