((من مست می عشقم)۲، (هوشیار نخواهم شد)۲)۲ وز خواب خوش مستی، بیدار نخواهم شد (امروز چنان مستم از بادهٔ نوشیده)۲ تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد بیدار نخواهم شد، هشیار نخواهم شد... (بادهی نابم کجاست در حرم کربلاست)۳ (بادهی نابم حسین، ذکر ثوابم حسین)۲ خادم این درگهم، (عالیجنابم حسین)۲ جانم؛ (حسین جانم)۳ ((چون یار من او باشد)۲، (بییار نخواهم شد)۲)۲ (چون سوختهی عشقم)۲، (در نار نخواهم شد)۲ تا دلبرم او باشد دل، بر دگری نَنهم تا غم خورم او باشد، (غمخوار نخواهم شد)۲ (دلبر من نیست کس روی حسین است و بس)۲ (شوکت و هیبت حسین)۲ (غیرت و عزت حسین)۲)۲ مَخلَص و ختم کلام، (اعلیٰحضرت حسین)۲ (من نوکر او باشم)۲، (بیکار نخواهم شد)۲ (من نوکر اربابم)۲، (بیکار نخواهم شد)۲ (با تربت اربابم)۲، (بیمار نخواهم شد)۲ جانم؛ (حسین جانم)۳