قال مولانا الرضا مهیج الاحزان کربلا إنَّ یَومَ الحُسَینِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا ریان ابنالشبیب تو کربلا پیچیده بود بوی سیب فاطمه میگفت حسین غریب ریان ابن الشبیب افتاده بود گیر یه مشت نانجیب عمهی ما میخوند امن یجیب عزا فقط عزای حسین گریه فقط برای حسین