توی دل من چه اشتیاقیه میرن همه و علَمت باقیه عشق تو حسین پَر قنداقیه چشمامو که وا کردم دیدم بغل مادر، دارم دورِت میگردم حسین من از بچّگی عکس حرَمو دوست دارم علَم و پرچمو دوست دارم من اصلاً مُحرّمو دوست دارم از اون روزی که خورده به ضریحت دستم مستِ مستِ مستِ مستم من اصلاً امامحسینی هستم جان، امامحسینجان... ***** داراییِ من چشمی که اشکیه غیر از تو حسین آرامش کیه؟! عشق بچّگیم پیرهن مشکیه رخت عزا پوشیدم بابام تَنَم کرد و من دستشو میبوسیدم حسین حسین همیشه خیلی به گدا میبخشه تُو راه خدا میبخشه بابا کربلا به ما میبخشه خودش خواسته که نوکریم بَرا این درگاه که هستیم همه تُو این راه بگو سیّدی اباعبدالله جان، امامحسینجان...