ای جان جهان، جهان جان ادرکنی قَیّوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دَمِ مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی *** طفل بدین کودکی گناه ندارد یا که سر رزم با سپاه ندارد عارفان را این یقین و باور است طفل این گهواره شیخ اکبر است این علی ابن حسین ابن علیست یا خدایا عیسی پیغمبر است در کرامت با عمو هم شانه است در امامت با پدر همجوهر است صبح محشر فاش خواهد شد به ما این پسر میزانِ روز محشر است نسل زهرا خیر زهرا میدهد شعبهی کوثر خودش هم کوثر است امتحانش کن به هنگام خطر از دوصد مردِ خطر غوغاتر است حرمله تیر و کمان آورد اگر این پسر راهی میدان با سر است در کمان انگار تیر آماده است یا رب این تیر است یا که خنجر است تیر لازم نیست این لبتشنه را از عطش این شاخهی گل پرپر است بلندمرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جُرعهی آبی به منّت افتاده بلندمرتبه شاهی به دفن شَهزاده میان خیمه و میدان به حیرت افتاده