شد آسمونم بی ستاره

شد آسمونم بی ستاره

[ سید مجید بنی فاطمه ]
دیدن مَشک دَریدت می‌گیره جون منو آخر
برای دستِ بُریدت الهی من بمیرم مادر

عباسِ من خودت بگو چی شد کنار علقمه
چجوری تیرو از چشات بیرون کشیده فاطمه

شد آسمونم بی‌ستاره من موندمو این مَشکِ پاره
دار و ندارم رو گرفتن اُمُّ البنین پسر نداره

تو زمین خوردی و آتیش به دلِ اُمِّ بنین افتاد
شنیدم صد دفعه تو راه سرت از نی به زمین افتاد

برام سکینه گفت چطور رفته سر عمو به نی
پیش چشم زینب زدن سرش رو از پهلو به نی

اسمم رو از زهرا بپرسید
حالم رو از ابرا بپرسید

نشونی مزارِ ماهو
از زینب کبری بپرسید

شد آسمونم بی‌ستاره من موندمو این مَشکِ پاره
دار و ندارم رو گرفتن اُمُّ البنین پسر نداره

سینه‌ی تنگ مدینه دیگه بی‌طاقته عین من
همه سینه می‌زنن با دَمِ واویلا حسین من

عباس من بعد از تو شد برادرت بی تکیه‌گاه
کسی نبود یاریش کنه تو ازدحامِ قتلگاه

شب غمم سحر نداره تاریکه و قمر نداره
فدای رگ‌های بریدت، حسینِ من مادر نداره

نظرات