بین گودال سرت رفت

بین گودال سرت رفت

[ سیدمهدی میرداماد ]
بین گودال سرت رفت و تنت جا مانده
تنِ بی‌پیرهنت در دل صحرا مانده

سهم من بوسه‌ای از زیر گلویت بودُ
چقدر تیر به جای گل لب‌ها مانده

دشت رنگین شده از خون سرت اما حیف
حسرت خون تنت بر دل دریا مانده

دست و پا میزدی و شمر بَرَت می‌گرداند
جای آن خنجر کُندَش روی رگها مانده

*****

خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب

نظرات