حسین محمدی فام

برای روضه‌ات آقا، نه روضه‌خوان کافی ست

2317
19
برای روضه‌ات آقا نه روضه خوان كافی ست
نه چشم های‌بهاریِ این و آن كافی ست

نه اشك ما و نه اشك تمامیِ دنیا
نه گریه‌های‌بلند پیمبران كافی ست

برای شرح كمی از عنایت تو به ما
نه این حسینیه كافی ست نه زمان كافی ست

برای این كه شوم عاقبت به خیر شما
همین دو قطره‌ی اشكِ شده روان، كافی ست

برای گریه‌ی ما ذكر خیرِ «یا زینب»
برای گریه‌ی زینب «حسین جان» كافی ست

***
(حسین جان) 4
****

ای از همه لب تشنه‌تر
آهسته‌تر آهسته‌تر

ای کرده تَرکِ جان و سر
آهسته‌تر آهسته‌تر

کی شام تارم را سحر
چون می‌کنی عزم سحر

من می‌شوم خونین جگر
آهسته‌تر آهسته‌تر

مهلا مهلا یابن الزهرا

ای زینت دوش نبی
ای جان شیرین علی

برخواهرت کن یک نظر
آهسته‌تر آهسته‌تر

مهلا مهلا، یابن الزهرا یابن الزهرا

ای که قدر با تو مقدر شده
خواهر محزونِ تو مضطر شده

حال من از حالِ تو بدتر شده
ای دل غافل دَم آخر شده

در سرم افتاده حواشی حسین
وای به حالم تو نباشی حسین

فارغ از این جنگ و جدل کن مرا
دور‌تر از گودیِ تل کن مرا

نیت یک خیرالعمل کن مرا
جان حسین باز بغل کن مرا

حرف رباب است مرتب، نرو
ای جبل الرحمه‌ی زینب، نرو

سفره‌ی خود را که جدا کرده‌ایی
خواهرِ خود را که رها کرده‌ایی

رخت مرا رختِ عزا کرده‌ایی
ولوله در خیمه به پا کرده‌ایی

روزه‌ی صبرم شده باطل شده حسین
از تو چگونه بِکَنم دل حسین

جان به هوای خطر آورده‌ام
موقع معراج پر آورده‌ام

پای غم تو جیگر آورده‌ام
پیراهن کهنه درآورده‌ام

آن همه شور و هیجان را بببین
قهقه‌ی شمر و سنان را ببین

کعبه‌ی من را به منا می‌کشند
ازسر دوش تو عبا می‌کشند

جسم تو را با نوک پا می‌کشند
پیش همه مویِ تو را می‌کشند

کشته‌ی بغض نجفت می‌کنند
این طرفُ و آن طرفت می‌کنند

موقع زخمی شدنت می‌زنند
چنگ به هرجایِ بدنت می‌زنند

سنگ به رویِ بدنت میزنند
پای نجس بر دهنت می‌زنند

قاتل تو از سر لج می‌برد
کند شده تیغ که کج می‌برد

نیستی و نیست عزیزت عزیز
روی دو زانو شده‌ای نیم‌خیز

وای ز الفاظ بدو تندو تیز
وای ز چشمان حرامی و تیز

لحظه‌ای آرام نخوابیده‌ام
خواب پریشانی مو دیده‌ام

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش