عباس طهماسب پور

باتوام، تویی که دست هر لیلی رو بستی

529
3
باتوام، تویی که دست هر لیلی رو بستی
با توام، تویی که صاف تو دلم نشستی

تویی که اسمت داره یک میکده مستی
مونده‌ام، اسمت که اینه، خودت کی هستی

قربون اسمت، دلا مجنونه اسمت
لبام ای گل اسمت، مثل پیمونه اسمت

به هر گوش که می‌ریزه، می‌کنه دیوونه اسمت
ببین هیأت ما رو کرده باز میخونه اسمت

قربون اسمت، توی هرخونه اسمت
رو طفلامونه اسمت، که خوردیم نون اسمت

بشم قربون حا و سین و یا و نون اسمت
من اسمم یادم بره یادم میمونه اسمت

زدن به اسمت دل ما رو، به اسمت قسم
می‌دم به پات دار و ندار رو، به اسمت قسم

خون خدا، خدا می‎دونه که رد خور نداشت
هر وقتی که دادم خدا رو، به اسمت قسم

مست تواَم، کار به ساغر ندارم
من یه ارباب که بیشتر ندارم

حسی به جز، حس نوکر ندارم
من یه ارباب که بیشتر ندارم

***
با تواَم، تویی که با منی سایه به سایه

با دمت قرآن می‌خونم آیه به آیه
محکمه دین، به پای تو پایه به پایه

تربتت آسمون نوَرد، لایه به لایه
قربون یارم، بگم گل یا بهارم

تو که هستی کنارم، کنار کردگارم
تویی از سویِ رب ارباب تامُّ الختیارم

تو صاحبِ سرایِ دل و من، سرایدارم
قربون یارم، تو رو رو سر می‌ذارم

تو رو به لب می‌آرم، تو رو با چشم می‌بارم
تو با ایل و تبارت با من و ایل و تبارم

چه کردید همه‌تون، دیوونتونیم ای نگارم
به هر چی ذاکرت باید گفت عبادت قبول

بمیره نوکرت باید گفت شهادت قبول
هر شب جمعه که بیاد و نباشم حرم

می‌گم خدیا شب جمعه است زیارت قبول
سر بذارم رو ضریح برندارم

من یه ارباب که بیشتر ندارم
حسی به جز، حس نوکر ندارم

من یه ارباب که بیشتر ندارم
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش