
اِیجانم رضا تا همیشه سرور و سلطانم رضا نور خورشید و ماه تابانم رضا من مریضِ عشقم و درمانم رضا آقای بینظیر، ای یار هر فقیر لطفت توی زندگیم محسوسه و میدونم که بدم، باز پیشت اومدم فرشِ زائرات پر طاووسه چشمام محو، زیبایی گوهرشاده هرکس که شد، اسیر تو آزاده روزیمون از پنجره فولاده (اَلسُّلطان اِیجان اِیجان اِیجان) رؤیام مشهده اونجایی که این شبا میخوام مشهده فکر و ذکر روزا و شبهام مشهده بعدِ کربلا همه دنیام مشهده تو دادی عزّتم، حالا که دعوتم تو صحنت بهشت رو باز میبینم و با قلب مبتلا، میشم از غم رها وقتی روبهروی تو میشینم اینجا دارم، رو اَبرا قدم میذارم خوشحالم، آقایی مثل تو دارم پیش تو، وا میشه گره از کارم (اَلسُّلطان اِیجان اِیجان اِیجان) خیلی بهتره وقتی لحظههام کنار تو بگذره اصلاً اِنگار پیش تو حالم خوشتره کی بجز تو آخه ماها رو میخَره؟ من میخوام تا ابد، حتی زیر لحد آقا دستِ تو تو دستم باشه و قول دادی میرسی، تو شام بیکسی نگذاری که نوکرت تنهاشه هرجا هرگاه، آقاییتو ثابت کردی درمون، غمهای دل پر دردی اَلسلطان، وَللّٰهِ که خیلی مردی (اَلسُّلطان اِیجان اِیجان اِیجان)