یه عده آدم از خدا بی خبر

یه عده آدم از خدا بی خبر

[ امیر آهمند ]
یه عده آدم از خدا بی خبر 
نامردایی از جنس اون چل نفر 
تا این که تازه بشه داغ علی 
هیزم آوردن دوباره پشت در 

انگار نه انگار توی این خونه امام 
جونی که باز در خطر جون امام 
با تازیونه اومدن کاش می‌دونستن
خونی که میخان بریزن خون امام 
بی رحما 
بی عبا بی عمامه نبریدش 
پیرمرد نامردا نزنیدش

مظلوم یا امام صادق

*****

یه پیر مرد خدایی چقدر نا داره
چقد برای دویدن پا داره 
امام صادق و به زور می‌برن
ازین همه غم بمیریم جا داره 

حرمت سن و سال شو نگه نداشتن
چه داغی رو ی دل شیعه ها گذاشتن 
امام و با دستای بسته می‌کشونن 
توی سقیفه بذر این فتنه رو کاشتن 
بی رحما 
روی خاک پشت مرکب نکشیدش 
پیرمرد نامردا نزنیدش 

مظلوم یا امام صادق

*****

روضه به لحظه‌های گریزش رسید 
صدای پیغمبر و دشمن شنید 
می‌خواست که شمشیر بکشه اما از 
نگاه مصطفی خجالت کشید 

اما بگم از غربت شهید بی سر 
دلا بسوزه واسه اون لحظه‌ی اخر 
که قاتلش از فاطمه حیا نکردو 
خنجر کند شو گذاشت کنار حنجر
بی رحما 
لااقل لب تشنه سر نبریدش 
پیرمرد نامردا نزنیدش

مظلوم یا حسین یا مظلوم

-------------------------------
انجمن ادبی تکیه نوکری

شعر و سبک: امیر آهمند و احسان نوری

نظرات