بوی دودِ بازم تو کوچهها میگن بازم سوزوندن یه دَرُ بازم تکرارِ دردِ مادرِ بازم بستن دستایِ حیدرُ چقد این کوچه بلا داره ، در و دیوارش عزا داره چرا کینهی مدینه از ، سرِ ما دست برنمیداره اشکم روونه ، تو چشایِ من یه دریا خونِ قصهی این عشق ، گریهی زمین و اسمونِ حرمتِ سن و سالشُ کسی توی اون کوچه ها نگهنداشت پا برهنه پشت مرکب میدوید رو زمینِ داغ پاشُ میگذاشت مثِ مادر سوخته تو اتیش ، مثِ حیدر بنده رو دستاش مثِ مادر سوخته تو اتیش ، مثِ حیدر حوضِ خون تو چشماش هی میدویدُ ، یادِ کربلا چشاش میبارید تو کوچه بازار ، دستِ بستهی زینبُ دید ای وای ای وای ای وای از حرمُ از علمی که افتاده رو زمین ای وای ای وای ای وای از اون سری که شکسته با عمودِ اهنین یه گودالِ وسط صحرا ، یعده دورش هلهله دارن کیِ اون که واسه کشتنش ، دارن چوب و سنگ و نیزه میارن ای وای حرم سوخت ، ای وای دامنِ دخترا سوخت ای وای حرم سوخت ، ای وای معجر عمهها سوخت کانال متن روضه مجمع الذاکرین majmaozakerine@