از روضه‌ی بشیر تا با خبر شدم

از روضه‌ی بشیر تا با خبر شدم

[ هاشم محمدی آرا(بی‌پلاک) ]
از روضه‌ی بشیر تا با خبر شدم
بشکسته بودم و بشکسته تر شدم
دنیا به حال من خون گریه می‌کند
هم بی‌حسین شدم هم بی‌پسر شدم ۲

جسم عزیزان مرا در خون کشیدند
گلهای یاسم را همه از ساقه چیدند

دست علمدار مرا از تن بریدند
خیلی حزینم - ام البنینم ۲

از سر شب تا صبح / گریه شده کارم
این غم دل آشوب / می‌دهد آزارم

"من امّ بی بنینم - ام البنینم" ‌۳

خیلی دلم شکست، از دیدن رباب
اشک دو دیده اش، من را کند عذاب
بغض سکینه را، دیدم به چشم خود
می‌سوزم از غمِ، طفل نخورده آب ۲

گفتند شرمنده شده ساقی طفلان
گفتند مشک آب او شد تیرُ باران

طفل رباب از تشنگی گردیده بی جان
با غم عجینم - ام البنینم ۲

دار و ندارم را / نذر حسین کردم
روضه گرفتم با / این دل پر دردم

"من امّ بی بنینم - ام البنینم" ‌۳

باور نمی‌کنم، این زینب من است
باور نمی‌کنم، پیشانیش شکست
آتش به جان زند، قد خمیده اش
بند دلم‌ از این، درد و بلا گسست ۲

گفتند رفته زینبم راه اسارت
گفتند که دارایی او رفته غارت

ای وای من ای وای من از این جسارت
زار و غمینم - ام البنینم ۲

وِیلی عَلی شِبلی / ناله‌ی جان سوزم
گریه به عباسم / روضه‌ی هر روزم

"من امّ بی بنینم - ام البنینم" ‌۳

اشعار آیینی بی‌پلاک

نظرات