چه کردهاند با جسم تو، دو چَشم من نداره سو پاشو علیاکبرم، برای من اذان بگو بالابلندِ کربلا قامت تو قیامته گمون کنم که قسمتِ علیِ من شهادته ای بیوفا زمونه، زمونه، زمونه علیِ من جوونه، جوونه، جوونه لب روی لبهات میذارم، بوسه میگیرم از کویر علیِ من نفس بکش، پیش چشای من نَمیر با قطرههای اشکِ خود، به لعلِ من تو نَم بزن پیش چشای من علی، یبار دیگه قدم بزن برای مرگت دشمنا، دست میزنن و هلهله نگاه بکن خنده نشسته به لبای حرمله ای بیوفا زمونه، زمونه، زمونه علیِ من جوونه، جوونه، جوونه اباعبدالله، اباعبدالله، اباعبدالله...