همه دل بریدهها،ته خط رسیدهها اونا که غصّه خوردن همه دلشکستهها، اومدن با خستهها به تو پناه آوردن تو بدیا رو رصد نمیکنی نه تو احوالی رو بد نمیکنی هرکی اینجا باشه مهمون توئه تو که مهمونتو رد نمیکنی زیر هیچ دِینی نیست اونکه مدیونت شد، رضا جان۲ دست پر برگشته هرکی مهمونت شد، رضا جان۲ حرف مهمونی شد و گونه بارونی شد و هنوز تو سینه آهه نگرانیِ دلِ میگه یعنی قافله الآن کجای راهه آخه مهمونی نداره دلهره تشنه باشن کسی آب نمیخوره رسمِ مهمونو پذیرایی کنن سرِ مهمونو کسی نمیبُره یک سفر با زینب رفتی زهرت کردن، حسین جان۲ پیش نهر و دریا تشنه نحرت کردن، حسین جان۲ صلِّ علی مظلوم من آبت ندادن رفتی از حال پیراهنت رو دستمه دستم گرفته بوی گودال از دور با زخم تنت گفتم دیگه بی سر نمیشی هرچی بهم میچینمت از این مرتب تر نمیشی فریاد کشید سرِ منم داد کشید روبروم ایستاد کشید تیغشو جلاد کشید، آخ بمیرم دیر برید آخ یه دلِ سیر برید تا من بشم پیر برید، آخ بمیرم هی طرفش سنگ زدم بره، نرفت۲ به صورت چنگ زدم بره، نرفت۲