میبینی دوری چه کرد با دل تنگم ارباب تا کِی باید با غم دوری بجنگم ارباب دوری سوزانده مرا، حوصلهی شرحش نیست لطفی کن قدری بساز با دل تنگم ارباب شکسته شد پَرم حسین مرا ببَر حرَم حسین که میمیرم دور از حرَم به جانِ مادرم حسین بَر اشک چشم من رحمی کن ای ارباب از کربلا دورم، دلتنگم و بیتاب... ***** شد ذکر زیبایت صبر و قرار من کربوبلای توست دار و ندار من مهمانم در همهی عمر سرِ خوانِ حسین مدیونم تا ابدالدّهر به احسان حسین دیده درد و گرهش حل شده با لطف خدا هر کس که داده خدا را قسَم جانِ حسین نظر نما به ما حسین به خاطر خدا حسین چگونه زندگی کنیم بدونِ کربلا حسین بَر اشک چشم من رحمی کن ای ارباب از کربلا دورم، دلتنگم و بیتاب... ***** میدانم میروی و داغ عزیزان داری داغ عبّاس جوان، ساقی طفلان داری میدانم میروی و شور خدایی بَر سَر رسم آزادگی و منطق قرآن داری رَوی چو این سفر حسین ز خون کنی جگر حسین برای آخرین وداع به من نما نظر حسین صبر و قرار من باز آ بَرادر جان باز آ که میمیرم، میسوزم از هجران بَر اشک چشم من رحمی کن ای ارباب از کربلا دورم، دلتنگم و بیتاب...