من پنجره فولادم از وقتی میاد یادم

من پنجره فولادم از وقتی میاد یادم

[ وحید شکری ]
من پنجره فولادم از وقتی میاد یادم
یک‌ عمره که توی این حرم مریض شفا دادم
حتی هم صحبت زائر لال مادرزادم

همدم غصه‌ی مردمم وقتی‌که دلگیرن
از تو آغوش من زائرا کرب‌وبلا میرن

بیا توی آغوشم زائر خسته
خبر دارم از دنیا دلت شکسته

دوای هرچی درده پنجره فولاد
برات بغل وا کرده پنجره فولاد 

ضامن آهو، ضامن آهو...

من پنجره فولادم هر وقت بگی آماده‌م
ای زائر درد و دل‌هات هنوز نرفته از یادم
حتی با اشکای تو منم به گریه افتادم

هرجا زمین افتادی بیا کنارم
همه ولت کردن من هواتو دارم

دوای هرچی درده پنجره فولاد
برات بغل وا کرده پنجره فولاد 

ضامن آهو، ضامن آهو...

نظرات