من ذاکر انا الیه راجعونم من خاطرات جانگداز دشت خونم در کربلا بودم چهار ساله صغیری همراه بابایم مرا بردند اسیری دیدم پرستوهای دین را پر بریدند در قتلگه جدم حسین را سر بریدند