قبلِ خلقتِ خورشید، نورِ مُنجَلی بوده ناصر النبی بوده، والیِ الوَلی بوده قبلِ خلقتِ لوح و قبلِ خلقتِ عالم هر چقدر برگردی، تا بوده علی بوده مخلوقِ برتره، محشر محشر محشره گفتند قِبلهت کجاست؟ گفتم قِبلهم حیدره من میگم کیمیا، خاکِ پایِ قنبره هم اَبَرقدرت، هم مردِ با هیبت انبیاء هم کردند با علی بیعت جونِ هر کس رو میگیره عزرائیل با تواضع میگه: یا علی رخصت حیدر، حیدر... فارسَ العَرَب یعنی شیرِ صفشکن بوده میشه فهمید از حرفاش استادِ سخن بوده قاهِرَ العَدو یعنی والیَ الوَلی بوده حق همیشه و هرجا با ابوالحسن بوده پس اَفضَل حیدره، وحیِ مُنزَل حیدره هر راهی میشه باز، خب راهِحل حیدره اون که تا شد امام، دین شد اَکمَل حیدره استقامت، حیدر! اقتدار، حیدر! موندی اونجا که کردند فرار، حیدر! دورِ تو میگرده ذوالفقار، حیدر! دارم از بدخواهت انزجار، حیدر! منم دمِ مرگم میبینمت مولا اگه زبونم گشت، بهت میگم: بابا مَن زارَ کعبه، کَمَن زارَ علی کعبه هم میره به دیدارِ علی سلمان انگار دیده بود بهشت رو که شد سایهنشینِ دیوارِ علی منم دمِ مرگم میبینمت مولا اگه زبونم گشت، بهت میگم: بابا صدای درونم دلیلِ جنونم خدایی یا بنده؟ واقعاً نمیدونم سجود و رکوعم نگاهِ علیه به قبله میبالم زادگاه علیه حیدر، حیدر... هرجایی بره به حق معترفه آره، شیعهی علی با شرفه پرسیدند بهشتِ واقعی کجاست؟ گفتم: وادی السّلامِ نجفِه نجف زیرِ ایوون قبله رو گم کردم به نیتِ کعبه، دورِ تو میگردم بهشتِ لقاهم کنارِ علیه جهنم خشمِ ذوالفقارِ علیه وقارِ خدایی، وقارِ علیه أَنا اَسدُالله، این شعارِ علیه حیدر، حیدر...