سر خوش قلب نوکر به خیال علی اکبر

سر خوش قلب نوکر به خیال علی اکبر

[ علی اکبر زادفرج ]
(سرخوش قلب نوکر به خیال علی‌اکبر
اوصاف پیمبر شده مال علی‌اکبر
خیره خلق عالم به جلال علی‌اکبر
صد الله اکبر به جمال علی‌اکبر) ٣

ٱم‌ِّلیلا قمر آورده، واسه آقا پسر آورده
پسری که دل از هزارتا یوسف برده

الحق به رسول‌الله رفته نام و نشونش
(ای جانم به حسین و ای جانم به جوونش) ٢

مولانا علی‌اکبر ... 

(قلب هر غلامی بی‌قرار علی‌اکبر
قاسم بین میدون شده یار علی‌اکبر
رو آورده کعبه به مزار علی‌اکبر
صد الله اکبر به وقار علی‌اکبر) ٢

نفسِ سیّدُ الاحراره، نوه‌ی حیدر کرّاره
شبیه عموش امام حسن کرامت داره

عاشق تا می‌گه از عشق، باز می‌گیره زبونش
ای جانم به حسین و ای جانم به جوونش

مولانا علی‌اکبر ... 

مرغ دل نشسته روی بام علی‌اکبر
مستی دلم از مِی جام علی‌اکبر
محتاجم همیشه به سلام علی‌اکبر
صد الله اکبر به قیام علی‌اکبر

دردم از یار دوا می‌گیرم، از نگاهش صفا می‌گیرم
امشب از این شهزاده کربلا می‌گیرم

باز امشب دل مست و با این پا برسونش
ای جانم به حسین و ای جانم به جوونش

مولانا علی‌اکبر ...
* * * *
حدیثی خاطرم آمد که می‌فرمود پیغمبر
به اصحابش شب معراج، سرّ لیلةُ الأسرا

به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت
هزاران مسجدی اندر درون مسجدُ الأقصی

به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی
به هر محراب صد منبر، به هر منبر علی پیدا
* * * *
چو ذوالفقار به عزم مصاف بردارد
چو جانماز پی اعتکاف بردارد

علی حقیقت روز است و هیچ ممکن نیست
که در مقابل شب انعطاف بردارد

دوباره مثل علی زاده می‌شود، هرگز 
مگر دو مرتبه کعبه شکاف بردارد 

یا علی علی علی ...

آن‌قدر مِی زدم علنی عشق می‌کنم
امشب اویسم و قرنی عشق می‌کنم
با جمله‌ی یَموت یَرَنی عشق می‌کنم
من با أبَاالحسن حسنی عشق می‌کنم
دیوانه‌ام پیاله نگه‌دار یا علی

یا علی علی علی ...

سر می‌دهم سروش نجف روزی‌ام کنید
ابر گناه‌پوش نجف روزی‌ام کنید
هستم پیاله‌نوش نجف روزی‌ام کنید
دیدار مِی‌فروش نجف روزی‌ام کنید
پس تا نجف بگو صدوده‌بار یا علی
* * * *
باید که تو را حضرت منّان بنویسد
در حدّ قلم نیست که قرآن بنویسد

هر دستِ گدایی که به سوی تو دراز است
مفهوم قنوتی‌ست که در بین نماز است

ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا 
قدری به من خسته بهایی بده مولا

احمد به خدا غیر علی یار نمی‌خواست 
پیغمبر ما همسفر غار نمی‌خواست 

بر اسب سوار است قیامت شده بر پا
دشمن به فرار است از این هیبت مولا

رفتند به بی‌راهه و خوردند به بُن‌ بست 
تا بوده علی بوده و تا هست علی هست

یا قادر و یا قاهر و یا فاتح و یا هو 
این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو

از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد
با خشم علی هر که در افتاد ور افتاد

یا علی علی علی ...

نظرات