ساداتِ جلوی منبر

ساداتِ جلوی منبر

[ امیر کرمانشاهی ]
ساداتِ جلوی منبر
امشب شما روضه‌خونید
چند وقته سؤالی دارم
گفتن که شما می‌دونید
 
مگه عرضِ خونه چقدر بوده که
چهل تا همه از رُو در رد شدن؟
مگه عرضِ کوچه چقدر بوده که
مقاتل می‌گن صد نفر سَد شدن؟
 
توی طولِ کوچه، به طولِ دو تا دست
کبودی روی صورتِ مادری هست
 
حسن روی پنجه، یکی زد با پنجه
مگه عمر زهرا چقدره که این‌قدر برَنجه
 
ای مادر...

*****
 
ساداتِ کنار مجلس
حالا که تُو روضه هستید
شرمنده! می‌شه بپرسم؟
این‌قدر چرا شکستید؟!
 
مگه عرضِ گودال چقدر بوده که
یه لشکر با اسباش بخواد جا بشه؟!
مگه عرضِ خیمه چقدر بوده که
بخواد این‌جوری تازه دعوا بشه؟!
 
به طولِ سه ساعت، توی طولِ گودال
کِشیدن تَنِ شاه رو ای کاش زبونم بشه لال
 
یه خواهر رُو پنجه، سَری بِین پنجه
بازَم بیش‌تر از هر کسی مادره که می‌رَنجه
 
ای مادر...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

نظرات