زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

[ علی فانی ]
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رُخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد

سیب‌ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غُبار

قبلاً این صحنه را نمی‌دانم
در من انگار، می‌شود تکرار

آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه

و سَراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش، چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر، گریه نکن
مرد، گریه نمی‌کند، پسرم

چادرش را تکاند با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله‌هایش فقط تماشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن، این صدای روضه‌ی کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه‌ای مشکی‌است

کوچه را چون دوباره می‌نگرم
تا مدینه دلم کند پرواز

گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
(راستی فاطمیه آمد باز)۳

نظرات

😔😔😔😔😔

درود