
تو روایت داریم بی هوا زدنت با عصا زدنت تورو هر گوشه خاک کربلا زدنت تو روایت داریم لحظه های آخر شمر اومد با حنجر پیش چشم مادرت پیکر تو شد بی سر سنگ انداختن بعضی ها به پیرهنت چنگ اندختن نیزه هاشونو هماهنگ انداختن نوحو علی الحسین نوحو الاغریب نوحو الشهید شیب الخضیب تو روایت داریم پاره شد پیروهنت پیرمردا زدنت زبونم لال اسبا رد شدن از رو بدنت تو روایت داریم رو زمین پیکر تو روی نیزه سر تو رفته از حال کناربدنت خواهرتو غوغا کردن نیزه هاشونو ی توی جسمت جا کردن برا بردن سرت دعوا کردن غوغا کردن نوحو علی الحسین نوحو الاغریب نوحو الشهید شیب الخضیب تو روایت داریم قصد قربت کردن تورو غارت کردن جلو چشم خواهرت به تو جسارت کردن تو روایت داریم که عبا رو بردن معجرا رو بردن هر چی که بود و نبود و تو خیمه ها رو بردن غارت کردن بعد عباس چقدر جرات کردن اینا به مال حرام عادت کردن ردنا الی حرم جدنا ***