بلند شو علمدار علم رو بلند کن

بلند شو علمدار علم رو بلند کن

[ سیدرضا نریمانی ]
بلند شو عملدار علم رو بلند کن
بازم پرچم این حرم رو بلند کن

واسه بچه‌هایی که چشم‌انتظارن
میخوان سر رو شونه‌ت بذارن

واسم تکیه‌گاهی، به تو تکیه کردم
تا از خیمه رفتی، چقدر گریه کردم

نبینم که داری به هق‌هق میفتی
به من تا به امروز برادر نگفتی

یه دل سیر به من بگو برادر
میخوام صدات بپیچه توی لشگر

شاید فقط زینب کنه گلایه
بگه چرا بهش نگفتی خواهر

بلند شو علمدار به این آه جان سوز
به کوریه چشم اونایی که امروز

توی فکر خلخال، به فکر کنیزن
می‌خوان آبروی حسین رو بریزن 

می‌خوان زینبم رو بدن زجر و آزار
توی شام و کوفه، توی کوچه بازار

تو جمع یه عده زنای یهودی
تو بزم شرابی که میرن به زودی

زینب الان دلشوره داره عباس
حق داره که طاقت نیاره عباس

گفتم بهش میبرنش اسارت
بهم می‌گفت مگه می‌زاره عباس

حسین...

نظرات