برگرد عصای پیری پیرکربلا

برگرد عصای پیری پیرکربلا

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
داره میره پسر لیلای کربلا
داره میره سحر شب‌های کربلا
داره میره نفس بابای کربلا
داره میره مؤذن خوش صدای کربلا
پسر رفت و با این رفتنش
پدر رفته توون از تنش
روشنه برا یه اهل حرم 
امیدی نیست به برگشتنش
برگرد، بدون تو نفس گیره کربلا
برگرد، عصای پیری پیر کربلا، برگرد
ولدی، علی علی علی 
*****
داره میاد صدای بارون کربلا
داره میاد چشای گریون کربلا 
داره میاد پدر حیرون کربلا 
داره میاد رو زانوهاش روضه‌خون کربلا
نه با خنجر، نه تو قتلگاه 
میگه مقتل که جون داده شاه
وقتی که علی دست و پا می‌زد
وقتی که دید می‌خنده سپاه
پاشو، داره می‌میره بابای کربلا
پاشو، شهید ارباً ارباًی کربلا، پاشو
*****
داره میاد خواهر عطشان کربلا
داره میاد سپر طفلان کربلا 
داره میاد یاری سلطان کربلا
داره میاد با عجله عمه جان کربلا
ببین بابات جون به لب شده 
آخه دشمن بی‌ ادب شده 
صدا زد حسین پاشو اکبرم 
خواهر من معذب شده 
پاشو، بخوابی میشه کابوس کربلا
پاشو، تو رو به جان ناموس کربلا

نظرات