جای تو تو بغل من بود نه زیر دست و پای دشمن سنگ و خیزرون و نیزهها همه بوسیدنت بجز من دست تقدیرو ببین بابا چجوری منو به تو دوخته همه چیم رفته به تو حتّی موهامم مثل موهات سوخته حتّی ابروهام ترک لبهام همهی زخمام همه چی کبود شد تک تک روزام بی تو من تنهام همه رؤیاهام تو که رفتی دود شد اصلاً دیدی دخترت، مثل مادرت قدش خم شده موهامو شونه نزن میترسم بفهمی که کم شده نازمو نمیکِشن اما معجر دخترت رو میکِشن منو با خودت ببر لطفاً اینا منو دارن میکُشن بگو این طناب پاهاشو از روی گلوم برداره روزگارمو سیاه کردن واسهی یک جفت گوشواره ساکت و سردم، من پر دردم، دیگه دق کردم باورت نمیشه حالمو پرسید، گریههامو دید، هی بهم خندید این فقط یکیشه بغل واکن واسه من بابایی، بغل من خسته شدم منو نازم کن یکم از بس که منو زدن، خسته شدم