با نگاهت لشگر لشگر می‌ریزه

با نگاهت لشگر لشگر می‌ریزه

[ محمد امینی ]
با نگاهت لشکر لشکر می‌ریزه
توی میدون داره هی سر می‌ریزه

شمشیر اشکت برنده مثل تیر
شما از گریه‌ات هم هنر می‌ریزه

رقیه، علمدار زینبی 
رقیه، تو قرار زینبی 
با گریه‌ات، ریختی کاخ دشمنو 
رقیه، ذولفقار زینبی 

ماه عالم‌تابی، کوثر اربابی
تو یزید و حیران کردی
شأن بی تکراری، نوه‌ی کراری 
کاخ شام و ویران کردی

یا رقیه یا رقیه...

تویی که دنیا دنیا عاشق داری
بذر عشقت رو تو دلها می‌کاری
با نگاهت ارباب آروم می‌گیره
وقتی سر رو دوش بابا می‌ذاری

رقیه عزیز عالمینی 
رقیه نفس زینبینی
تویی که شرف دادی به خلقت
رقیه، ملیکه‌ی حسینی

به فِداکِ روحی، شَهِ یا اُشکوهی
وقتی چادر سر میگیری
آرزوشه نوکر، که بگن بش آخر
واسه رقیه میمیری

یا رقیه یا رقیه...

بی تو که باشم غم دارم، رقیه
تو رو دارم چی کم دارم ، رقیه
ضربان قلبم با تو می‌کوبه
توی روضه‌ات پرچم دارم رقیه

رقیه، دنیا بی تو کویره
رقیه، ای قمر منیره
تو باشی دنیا برام بهشته
رقیه، منکر تو بمیره

با غمت می‌جوشم، علمت رو دوشم
از همه غیر تو دل کندم
نفست بِم بنده، رو سرم سربنده
یا رقیه خاتون می‌بندم 

یا رقیه یا رقیه...

نظرات