وقت اون رسیده که، باز برادری کنی اومدی بجنگی تو، یا که دلبری کنی ساقی ساغر ابالفضل، ای آبآور ابالفضل یابن الزهرا حسینه، یابن الحیدر ابالفضل یا ساقی العطاشا... پاشو و نیاز به روت، هی نگو از آبروت الهی خیر ببینی، که منو یاری کردی با دو دست بریده، باز علمداری کردی پاشو نیار به روت، هی نگو از آبروت صدتا صدتا مشک آب، فدای یه تار موت داغ تو ای علمدار، میسوزونه حرم رو چشمت روشن برادر، که دیدی مادرم رو