فیروزه‌ی نیشابور

فیروزه‌ی نیشابور

[ مرتضی معیری ]
دیدم همه‌جا، بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشته‌است، گناه‌کار نیاید

کبوتر این سینه، داره یه نذر دیرینه
می‌خواد بیاد تا مشهد، یه جا رو نمی‌شینه

یا رضا مددی، باز شدم مشهدی
کفتر گنبدی، اون بالا بشینم

زائرت شدمو، باز دارم خودمو
اون بالا می‌بینم

تویی سراپا نورم، فیروزه‌ی نیشابورم
با پای دل میام پیشت، حالا که از حرم دورم

پیمونه پیمونه آب سقاخونه
علت جنونه، باز شدم دیوونه

شبای حرم و اون همه کَرمو
نذر مادرم و، خاطرم می‌مونه 

ولی‌نعمت ایرانی، برازندته سلطانی

نظرات