گفتی بلای شیعه به جان تو اوفتد ای مهربان، تو خرجِ مکافات میشوی ای هفتمین امام که از شدّت ظهور بر روی تخت پارهای اثبات میشوی این تازیانه با بدن تو چه کرده است داری شبیه عمّهی سادات میشوی زنجیرها دانه به دانه تو را زدند **** دریا به چشم گریهکنانِ تو، شبنم است یعنی هر آنچه گریه برایت کنم، کم است **** عمّه دست غم روی کمر داره از کبودیِ تنش خبر داره رباب از رو تجربه بهش میگفت: قبرشو عمیق بکَن خطر داره حسین جان... **** الهی عُقده از کارم گشایی من دلخسته را یاری نمایی برای دفنِ خواهر در خرابه جوانان بنیهاشم بیایید **** سنگ لَحَد نچیده، به رویش نریز خاک تازه به خواب رفته، گُل من که پَرپَر است