گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده زودتر میشکند توبه ی خشک از آن روی سر سجاده کنم لب به شراب آلوده نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم تا عقیق یمنی شد به رکاب آلوده دامن عصمتم از گَرد عبادت پاک است نشود بندهی حیدر به ثواب آلوده عاشقان بیقرار یک دگرند همه اسفند نار یک دگرند فرق بین علی و زهرا نیست این دو آینهدار یک دگرند این به آن جلوه داده آن بر این هر دو سرگرم کار یک دگرند در گرفته جمال بین جلال این معانی شکار یک دگرند در نجف باش زائر زهرا عارفان در مزار یک دگرند در جزا خلق که از سر تشویش شاهدان فرار یک دگرند به همان موی خاک خورده قسم فاطمیون کنار یک دگرند